دلیل نامگذاری خیابان جردن تهران
دكتر ساموئل مارتین جردن (به انگلیسی: Samuel M. Jordan) از سال ۱۸۹۹ تا سال ۱۹۴۰ ریاست كالج آمریكایی تهران (دبیرستان البرز) را به عهده داشت. او بانی و سازنده دبیرستان البرز و مدرسه دخترانه آمریكایی تهران است.
جردن در سال ۱۸۷۱ میلادی در نزدیكی شهر یورك در پنسیلوانیا بدنیا آمد. پس از ت�حصیل در دبستان و دبیرستان در سال ۱۸۹۵ میلادی از كالج لافایت درجه B.A (لیسانس) گرفت. در سال ۱۸۹۸ درجه استادی علوم الهی (ام.ا) از دانشگاه پرینستون را دریافت كرد. در سال ۱۹۱۶ كالج لافایت او را با درجه D.D (دكتر در حكمت و فلسفه) شناخت و در سال ۱۹۳۵ میلادی از كالج واشنگتن و جفرسون بدرجهٔ دكترای حقوق نائل شد.
دكتر جردن در سال ۱۸۹۸ میلادی (۱۲۷۸ خورشیدی) به ایران آمد و یك سال بعد ریاست مدرسه را به عهده گرفت .در سال ۱۹۱۳ میلادی (۱۲۹۲ خورشیدی) با راهاندازی كلاسهای باقیمانده دوره دوازده ساله دبیرستان تكمیل گردید. در سال ۱۹۱۸ میلادی (۱۲۹۷ خورشیدی) اولین ساختمان شبانهروزی كه در آن زمان، مك كورمیك هال (Maccormick Hall) نامیده میشد و یك ساختمان دیگر پایان یافت.
به پاس خدمات فرهنگی وی در كالج البرز، دو مدال و نشان به او عطا كرد:
� در سال ۱۳۰۰ هجری خورشیدی، وی یك قطعه نشان و مدال درجه دوم علمی
� بار دیگر در سال ۱۳۱۹ هجری خورشیدی، وی و خانمش به دریافت نشان درجه یك علمی دیگر مفتخر شدند.
دكتر جردن، در سال ۱۳۱۹ هجری خورشیدی از ایران رفت.
دكتر جردن پس از بازگشت به آمریكا، در سال ۱۳۲۳ هجری خورشیدی، دوباره به ایران آمد و مورد استقبال شاگردان و مریدانش قرار گرفت. او ایران را وطن دوم خود می نامید و همواره از آن به نیكی یاد میكرد. وی در سال ۱۳۳۳ هجری خورشیدی، در ۸۱ سالگى در آمریكا در گذشت.
در سال ۱۳۲۶ هجری خورشیدی، مراسمی به یاد او و برای بزرگداشت او در تالار دبیرستان البرز برگزار شد و نیم تنه سنگی وی را كه استاد ابوال�حسن صدیقی تراشیده بود، در كنار در ورودی آن نصب كردند. این پیكره بعدا به كتابخانه دانشگاه صنعتی امیركبیر منتقل گردید.
بزرگراه آفریقا در شمال تهران، در زمان رژیم گذشته، به یادبود وی خیابان جردن نام گرفته بود، نامی كه هنوز هم بطور غیر رسمی كاربرد دارد. كتابی به نام 'روش دكتر جردن' به قلم شكرالله ناصر در دیماه ۱۳۲۳ در تهران منتشر شده كه در آن به شیوه كار وی و اداره دبیرستان پرداخته است.
از خاطرات و كلمات دكتر جردن
� 'من میلیونر هستم زیرا هزارها فرزند دارم كه هر كدام برای من، برای ایران و برای دنیا میلیونها ارزش دارند.'
'بچهها مملكت شما سابقهٔ درخشانى داشته است. بازگشت به آن روزگار درخشش بستگى به همت و شجاعت و كوشش شما دارد. امیدوارم �حرف من در گوش و قلب شما باشد و براى ملت و كشورتان مفید واقع شوید.'
برای دروغ، ده شاهی كفاره تعیین كرده بود. اگر در جیب كسی سیگار پیدا میشد، یك تومان جریمه داشت. اگر از دانشآموزى سئوالى مىكرد و او بلد نبود، مىگفت: 'كلّه به كار، كدو كنار.'
میگفت ' سیگار لوله بی مصرفی است كه یك سر آن آتش و سر دیگر آن احمقی است!'
لوطى را در معنایى منفى ـ در مایهٔ الواط ـ به كار مىبرد و مىگفت: 'غیرت، همت، زحمت، كار، كوشش: اینها به آدمآباد مىرسد. سستى، بى�حالى، كارنكردن، بارى به هرجهت بودن به لوطىآباد مىرسد.'
از دیگر بزرگان دربارهٔ او :
تا كشور ما جایگه جردن شد
بس خارستان كز مددش گلشن شد
این باغ هنر كه دور از او بود، كنون
چشمش به جمال باغبان روشن شد
و نیز:
نادانى چیست جز به غفلت مردن؟
باید به علاج از این مرض جان بردن
گفتم كه طبیب درد نادانى كیست؟
پیر خردم گفت كه جردن، جردن!